این صدی بنده 3 روز غایب میشه و مدرسه رو جیم می زنه اون موقع فکر من رو نمی کنه،ای بابا دلم برات تنگیده ........ بیا دیگه
..از راه دور :
عسلم ....
دوم دوما : جای صدفم خالی ولی بچه ها نمی دونین امروز چه قدر خندیدیم
، حیف بعضی چیزها رو نمیشه نوشت وگرنه می نوشتم چه قدر کخ ریختیم و مخصوصا ریختم
..... حیف به دلیل معذوریت اخلاقی نمی تونم کلش رو بنویسم ... من چون همه چی رو نگه میدارم ، الهام ...... ( بوووق) گفت : بچه ها همه بدیم مهلا، یادگاری نگه داره ..خیییلی حال داد.(در رومون قفل شده بود و تا تهش رو بخونین ....)